Saturday, December 30, 2006

"مواظب باش پسرم، آن بالا کسی هست که می تواند روی همه ما بشاشد!" ( ایتالو کالوینو)
...

Friday, December 29, 2006

برا خاطر سارا و مریم:
یک.همیشه وقتی مریض میشم قبل از هرچیز یک فصل گریه میکنم!
دو.قسمت نیازمندی های روزنامه رو خیلی دوست دارم!
سه.از نود و نه درصد حیوون ها میترسم به جز سوسک و مارمولک و اینا!
چهار.سوارهر چیزی از جمله فیل هایی که دنگ دنگ میکنند بشم سرم گیج میره!
پنج.آمادگی که بودم مدادتراش دوستم رو دزدیدم!

کسی اگه میخواد اعتراف کنه بگه.

Thursday, December 21, 2006

نه من گریه نمیکنم...گنجشک بی حال و خیسم را در جیبم میگذارم و خورجین بدست راه میفتم تا دلخوشی های کوچک را از دور دنیا جمع کنم.شاید که من و گنجشکم دلمان خوش شود و نَمیریم...

Wednesday, December 20, 2006


Sento nel core,
Certo dolore,
Che la mia pace,
Turbando va.

Splende una face,
Che l'alma accende,
Se non e amore,
Amor sara.

Wednesday, December 13, 2006

یک روز کودکیم را، کودکی ِ نحیف و نگران وایگنور شده ام را، کول میکنم و از سرنوشت میپرم بیرون. یک روز که برف می آید...

Saturday, December 9, 2006

...
But inevitably, the further you run from your sins, the more exhausted you are when they catch up to you. And they do. Certain. It will not fail.
...


Inside man,Clive Owen

Sunday, December 3, 2006

خوشبختی های کوچک، سوار بر بی خیالی هایِ ابدی، همراه برف ها آرام آرام پایین می آیند.چرا دستم را دراز نمیکنم و یکی نمیچینم؟