...
اشکهای من گوله گوله
می چکن رو ماهی تابه
همه دود میشن میسوزن
شام من گریه کبابه
...
listen
Saturday, April 19, 2008
Monday, April 14, 2008
و من زمان را میدیدم
که تقسیم میشد در سه سطل بیمعنی
و ابدیت را میدیدم
که مبدل میشد به تقویم
و تقویم دشمنی میشد برای روح
«امروز چه کنیم
فردا چه کنیم
همیشه چه کنیم؟»
ــ رضا صفریان، بصیرت سایهها
ازاین جا
که تقسیم میشد در سه سطل بیمعنی
و ابدیت را میدیدم
که مبدل میشد به تقویم
و تقویم دشمنی میشد برای روح
«امروز چه کنیم
فردا چه کنیم
همیشه چه کنیم؟»
ــ رضا صفریان، بصیرت سایهها
ازاین جا
Subscribe to:
Posts (Atom)