تهران بدجوری سبز و رویایی شده این بهار.شاید هر سال همین طور بوده و حالا که من از شر دانشگاه لعنتی خلاص شده ام می فهمم شمشاد های دم در خانه چه بوی خوبی میدهند.
پنجره را باز میکنم به گل مرجانم که جلوی آفتاب است آب بدهم، صدای گنجشک ها لابه لای صدای ماشین ها شنیده میشود.
فکر میکنم چه کادر قشنگی : من که موهایم را پشت سرم کپه کرده ام، گل مرجان که برگهای تازه داده است، انعکاس آفتاب توی لیوان آب و بهار...