Monday, December 24, 2007

سالومه را آب برد.
از آن سیل هایی که هر از گاهی توی زندگی می آید و آدم هایی که دوست داری میبرد. باید به از دست دادن ها عادت کرد. مگرغیر از این است که این آدمیزاد به هر کوفتی عادت میکند.
غصه ام میگیرد. میخوابم.خواب میبینم سالومه را آب نبرده است.

20 comments:

Anonymous said...

به افتخار سالومه كامنت دوني رو باز كردي؟كوچولو بازم يه دوست خوب پيدا مي كني.

neda said...

هميشه از اين سيل وحشت داشتم

Unknown said...

دوست خوب مثل آب زلال که سيل می بردش اما يکی از همين روزا با يه بارون لطيف بر مي گرده

Anonymous said...

ای کاش یه سیل میومد واونایی که بدم میاد رو می برد!!!!!!!!!

Anonymous said...

با "باید" که نمیشود کسی را عادتمند کرد. با زیاد "از دست دادن" اما چرا.

Anonymous said...

دیوونه رو ببینا!!!
تو زنده ای ؟
کجائی ؟؟؟
نمیشه یه خبر بدی ؟؟
.../سولماز / سالومه ؟
خواهرته ؟؟
همون بی حوصله بد اخلاقه ؟؟؟

Anonymous said...

کاشکی یه سیل بیاد منو ببره....

Anonymous said...

بدم میاد! از این وب لاگت که همیشه ضعفهام رو به رخم می کشه و اشکمو در میاره بدم میاد. از وبلاگی که همه اون چیزهایی رو به یادم میاره که ازشون فراری ام...
سالومه رفت پی خوشبختی اش . بیا
شاد باشیم! من جای خالیشو تو خونه با عروسک پر می کنم ولی پر نمی شه. تو جای خالیشو تو آفیس چی کار می کنی؟.

Anonymous said...

سالومه رو باد برد
چون سبک رفت
سنگینیش موند واسه ما
که فک کردیم سیل بردتش

Anonymous said...

در من زندانی ستمگری بود که هرگز به اوای زنجیرش خو نکرد

Anonymous said...

به نام اسم
و یا
هر شبیه بی مانند
که واژه باد جهان

گل به گل
گفتگویش باغ

Anonymous said...

سالومه همين اينجاست چون جاي خاصي نداره- مگه نه اين كه زندگي خاطره است و خاطره جا نداره...مگه نه اين كه يك لحظاتي هست تو دنيا كه اگه هستيم به خاطر و به خاطره اونا هستيم...اگه جا داشتن كه سفرهاي من بازم بيشتر مي شدند

Amir said...

گفت: با من دوست بشويد. من تک و تنهام
طنين به‌اش جواب داد: من تک و تنهام... من تک و تنهام... من تک و تنهام...
آن‌وقت با خودش فکر کرد: چه سياره‌ی عجيبی!

شازده کوچولو

Anonymous said...

آملی
سلام آملی
دلم تنگ شده بود برات
یه عالمه
شاید هم بیشتر
آملی ، کاش بودی واسه چند تا کلمه حرف زدن
منم اولین نفر بودن رو این برفا، البته اگه اون گربه رو آدم حساب نکنیم

Anonymous said...

فیلم امیلی رو بم دادن گفتن ببینش خیلی شبیه تو ئه... آهنگ بلاگت هم همیشه خیلی آرومم می کنه..نوشته هات بو ی زندگی خودم ..همش و خوندم.تو هم نمیشه تنها باشی..منم.. یه عکست تو بلاگ من.. چی بنویسم زیرش؟

Anonymous said...

تو کجائی که دلم برات تنگ میشه؟

Anonymous said...

دردهايي است كه شب ها مرا از خواب بيدار ميكند...0
شب هايي است كه من به مُسكن ها اعتماد ...0



من مهربانم امشب و این پیش درآمد غمگین شدن است.میدانم....0

.
.
.

Anonymous said...

زمين دستگاه نوا ست

با کوک مي،لا،مي،لا

سيم آخر را كوك مي كني:0
مي
مي
مي

NewshA. said...

املی نازنین من یهو میترسم یعنی چند روزه که میترسم این جا نوشته نو نیاد توش . یا شاید هم الکی میترسم . نمیدونم . جای ترس نیست. این موزیک وای املی شیشه ای . بیگ هوگ . یک نیوشای ترسو .

Anonymous said...

:*

:*
.
.
.